دلنوشته برای خدا
و ما در هیاهوی روزگار اگر آرامیم دلمان به خدایی گرم است.
خدایا
چگونه بگویم چقدر دوستت دارم
وقتی احساسم به فراخور زمان
هر لحظه بیشتر می شود..
و من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو بسنده خواهم کرد
و ما در هیاهوی روزگار اگر آرامیم دلمان به خدایی گرم است.
خدایا
چگونه بگویم چقدر دوستت دارم
وقتی احساسم به فراخور زمان
هر لحظه بیشتر می شود..
و من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو بسنده خواهم کرد
دستهایت کوچک بودند برای به آغوش کشیدن صبر و سختی. اما تو چقدر سربلند بیرون آمدی از دردها و دلتنگیها! صبر را از چه کسی به ارث برده بودی، نمیدانم! اما ایمان، همپای تو بزرگ شده بود.
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
هان ای دختر خورشید! تو خرابهنشین نیستی. اینک عرش را به پاس قدوم تو مفروش کردهاند. پای بگذار! بالِ تمامِ ملایک برای گام گذاشتنت در خویش نمیگنجند. منقّشترین و گسترده ترینِ ایشان را برگزین تا محملِ تو در عروجِ بزرگ و منوّرت باشند. و تو چون رودی زلال و موّاج که عمود ایستاده باشد قد میکشی و سر به آن سوی ابرها میبَری و به نا گاه از زمین بریده میشودی و در بیکرانگیِ لاجورد، در عمیقِ کهکشانی دور، از زمینیان پنهان خواهی شد…
_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_
جادههای بیابانی، حرمتِ پاهای زخمی را نگاه نداشته اند. تازیانهها پیکرِ سه ساله را خوب میشناسند و خورشیدی که آتش میگرید و عطش را در حنجرهها سنگینتر میکند.
و اینک، شبِ شام، سنگین بر شهر لمیده است؛ چنان که سقفِ ویرانه را توانِ تحمّل نیست. لهیبِ ماتمی که از خرابه میترواند، قصرِ ابلیسِ علیهالسلام را به آتش کشیده است. بادها زوزه میکشند و ابرها، سیاه اشک میریزند. امّا میان این همه غوغا، ضجّهای کودکانه، ستونهای متزلزل شام را به لرزه نشانده است. کسی پیشتر اگر رفت، خواهد شنید و خواهد دید، دخترکی سیاهپوش که هر لحظه، نامِ پدر بردنش، عطوفت را در دلِ حتّی سنگها، به آتشفشانی بدل میکند.
کرببلا کاش تو یکی از کوچه های تو خونه داشتم
مثل کبوترات به آشیونه داشتم
کرببلا کاش خونم کنار خونه ی شاه کرم بود
پنجره خونه من سمت حرم بود

بی حسین بن علی احساس پیری می کنم
نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم
گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟
گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم

وصیت نامه شهید سید حسین روح الامین
ای عزیزان از مال دنیا دست بردارید و به خدا فکر کنید، ما از خاک آمده ایم و به خاک بازمی گردیم، هرچه هست، دست خداست و هرچه صلاح او است همان است، خداوند در این دنیا بسیار آزمایش خواهد کرد. این نعمتها را برای آزمایش ما قرار داده است مواظب باشیم که از این آزمایشات سربلند بیرون بیائیم. ای دوستان به دنبال شناخت اسلام بروید اگر اسلام را شناختید، اگر امام (ره) را شناختید، به آنچه که می خواهید می رسید، به خدا فکر کنید و به فردای قیامت، به آن آتش جهنم و نعمتهای خدا در بهشت، دست از مال دنیا و هواهای نفسانی بردارید…ای مردمی که در صحنه هستید به گلزار شهدا بروید و از این عزیزان درس بیاموزید. و فرزندان خود را چون اینان بزرگ کنید، در نمازجمعه ها مرتب شرکت کنید، نه فقط به عنوان یک نفر حاضر در نماز به خطبه ها گوش کنید راه و روش اسلام را یاد بگیرید و سعی کنید در سیاست دخالت کنید و ببینید در مملکتتان چه می گذرد.
من نمی دانم چه بگویم چون می دانم دنیا هیج ارزشی ندارد و تنها سفارشم این است که دست از یاری امام (ره) برندارید و در جنگ شرکت کنید به مستضعفین کمک کنید و دست نوازش بر سر آنان بکشید….