صهبای عشق

شاید هوای سرد بهانه ایست تا تو با حجاب شوی! دردانه پروردگارت... شاید گاهی خدا دلش برائت تنگ می‌شود.... آری خدا گاهی دلش برای حجاب تو تنگ می‌شود. هوای سرد مجبورت کرده با حجاب شوی ای کاش از نگاه نامحرم هم سردت می‌شد …
  • خانه 
  • اربعین حسینی 
  • ورود 

دلتنگی زیارت کربلا

15 شهریور 1402 توسط مریم خالوندی

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد

 

نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

 

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده

 

و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

 

به یاد چایی شیرین کربلایی ها

 

لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد

 

چه ساختار قشنگی شکسته است خدا

 

درون قالب شش‌گوشه یک غزل دارد

 

بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟

 

بگو محبت ما ریشه در ازل دارد

 

غلامتان به من آموخت در میانۀ خون

 

که روسیاهی ما نیز راه حل دارد

 نظر دهید »

داستان شهدشیرین

15 شهریور 1402 توسط مریم خالوندی

جوانی بودم که بعدازفوت پدر به جای کمک ودستگیری به لاابالی گری سیرمیکردم ودست های پینه بسته مادرم رونمی دیدم وجوان های که تومسجدهیئت میدیم اصلا کلا فقط هرهربهشون میخندیدم ولی امروز که شمااین مطلب رومیخونید بدونید که اهالی محلمون دست هاشون روبالامیبرن وواسم دعامیخونن حالامیخوام قصه شهدشیرین رفاقت روواستون بگم

یک روز که کنارهای جدول کنارپارک نشسته بودم جوونکی رودیدم که سنش ازم کمتربود بیرق وپرچم های آقاامام حسین دستش بود خودش یه تنه همه روجابه جامیکرد کمی اونورتر یه دخترخانم رودیدم که همچین وضع خوبی هم نداشت وچنتاازاین پسرای مردم آزار براش مزاحمت ایجادکردن ؛دیدم این جوونک همه اون پرچماروبه کنارپیرمردکناریش گذاشت ورفت سراغ اونا اول باهاشون حرف زد ولی اینامعلوم نبودچه حالین هیچی نمیفهمیدن یکیشون چاقوشوبیرون آورد خواست حمله کنه منم دیدم اینایک به پنج ان رفتم پیششون اوناکه منوشناختن فکرکردن پشت اونام ولی وقتی طرف پسره رفتم کاردستشون اومد شروع کردن زدن یکی میخوردم دوتامیزدم بینوااون پسر تقریبا صورتش داغون شد تاجدامون کردن اونا رفتن پی خودشون من موندم واون جوون 

بایه لبخند ملیح که کمی هم دردمکشیدبهم نگاه کرد نمیدونم تونگاهش چی بود که ازاون روزشدم مریدورفیقش منوبردتوهیئتشون بل کل من شدم یکی دیگه ولی هادی که اسمش بود تویکی ازاین روزای درگیری با داعشی های وطنی برای دفاع ازناموسش باخنجر ودشنه های تیزبدنشودریدن وحامی ورفیقم ازم گرفتن ازاون روز من تصمیم گرفتم راه این رفیق ناب روخونش وجونش روتقدیم کرده ادامه بدم وچه قدرافسوس میخورم عمر دوستم کوتاه‌تر ازاون بود که عشق وجودش به خدمت وانسانیت سیراب شم

 

 نظر دهید »

حجاب زینبی

15 شهریور 1402 توسط مریم خالوندی

چادر، عفاف و حجاب زندگی من هستند و من با آنهاست که طعم واقعی زندگی را میچشم. اگر آن را به کسی پیشنهاد میدهم، اگر به دیگران می گویم که مانند من شوید، فقط برای این است که این لذت را با آنها سهیم شوم و آنها را به این طعم شیرین زندگی دعوت کنم. عده ای نمی پذیرند، عده ای قبول نمی کنند و این از نظر من اشکالی ندارد. شاید آنها طعم شیرین و لذت زندگی را در جایی دیگر یافته اند. خدایی که ما را آفریده، جهانی نامحدود خلق کرده که به هر گوشه آن بنگری می توانی زیبایی هایی ببینی. حال من زیبایی را در عفاف و حجاب یافته ام و ممکن است شخصی دیگر همین زیبایی را در پوشش دیگری بیابد و با آن لذت ببرد.

 نظر دهید »

حجاب زینبی

15 شهریور 1402 توسط مریم خالوندی

چادرم را که بر سر میکنم، حس میکنم میان بهشت هستم. اشتباه نکنید، خیال بهشتی شدن مرا بر نداشته و اصلا شاید من لیاقت بودن در بهشت خدا را نداشته باشم اما همین چادر، همین عفاف و حجاب بهشت من است و من با آنها بهشت در همین دنیا را تجربه میکنم. چادرم را که بر سر میکنم، حس میکنم خدا رخت عاشقی را بر تنم پوشانده و مرا در راه خود قرار داده. بله من با پوشیدن چادرم احساس می کنم که عاشقی محض درونم را فرا گرفته و مرا به سمت خدا می کشاند، من با این چادر عشق به خدا را در سراسر وجودم احساس میکنم، حس میکنم که عشق او مرا احاطه کرده و مرا به سمت خوشبختی و سعادت هدایت می کند. من هم می توانم چادر را از سر بردارم، من به هیچ اجبار و زوری این کار را نکرده ام اما چرا وقتی که با آن احساس بهشتی بودن به من دست می دهد، حسی خداگونه در سراسر وجودم موج میزند آن را از سر بدارم و خودم را از این لذت محروم کنم؟ من به دیگران کاری ندارم، آنها هر چه که میخواهند بگویند آزادند من با خود و روحیاتم کار دارم. من نه از سر اجبار و نه از سر عمل به قانون بلکه تماما به خاطر عشقی که در قلبم است حجابم را حفظ میکنم. حالا حتی اگر در کشوری دیگر بودم، حتی اگر مرا مجبور می کردند تا حجاب را بردارم من این کار را نمی کردم چرا که من به راحتی از خوشبختی ام نمی گذرم.

 نظر دهید »

پوست جذاب داری؟؟شک داری اینوبخون

15 شهریور 1402 توسط مریم خالوندی

. روزی دو بار صورت‌تان را بشویید

نخستین نکته از ۵۰ نکته‌ی زیبایی طبیعی صورت : صورت‌تان را روزی دو بار بشویید! هدف از این کار تنها شستشوی صورت با آب نیست، بلکه استفاده از شوینده‌ی ملایم صورت در هنگام صبح و هنگام عصر است. پوست انسان در طول شب ترمیم می‌شود، و هنگام صبح تمام سلول‌های مرده به سطح پوست می‌آیند. استفاده از مواد شوینده‌ی صورت بهترین راه برای از بین بردن سلول‌های مرده‌ی پوست است!

 

۲. عرق ریختن واقعا برای‌تان مفید است!

اگر جزء خوانندگان مطالب زیبایی‌مان باشید، حتما درباره‌ی فواید فعالیت بدنی برای سلامتی اطلاعاتی در اختیار دارید. ولی آن‌چه شاید هنوز از آن خبر نداشته باشید، اهمیت بالا و فایده‌ی زیاد فعالیت بدنی برای پوست است. با انجام فعالیت بدنی و عرق ریختن، مواد مغذی به سلول‌های پوستی‌تان راه می‌یابند و به این ترتیب، عملکرد این سلول‌ها بهبود 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

صهبای عشق

به وبلاگ ماخوش آمدیدباآرزوی بهترین هابرای شمادوست عزیزآرزوی شادکامی وآسایش واصل کاری صهبای عشق درتمام لحظات زندگیتان آرزومندم کوچک شما همه نوع مطلب آورده میشه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آدمهای ناب
  • بدون موضوع
  • حق الناس سنگین
  • دل مهربان
  • دل نوشته احساسی
  • دلنوشته زیبا
  • شعرسهراب
  • شعرشاملو
  • کودک‌ فضای مجازی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

به خانه برگرد

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

رتبه

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس